تست خود شناسی کدام نیمکره مغز شما فعال تر است؟
خصیت ما در واقع تحت تاثیر میزان اثر متقابل نیمکرههای مغز بر هم است. در افراد مختلف این تاثیر متفاوت است، چون بعضی نیمکره چپ مغزشان بهتر کار میکند و بعضی دیگر نیمکره راستشان و با توجه به همین برتری تواناییهای مختلفی شکل میگیرد.
مغز از وسط به ۲ نیمکره تقسیم شده است که هر کدام مجموعهای نسبتا مجزایی از عملیات را انجام میدهند. البته ۲ نیمکره مغز اطلاعاتی مانند مشاهدات حسی را از طریق رابطی ضخیم به نام جسم پینهای که آنها را به هم متصل میکند با هم مبادله میکند. نیمکره راست مغز عضلات سمت چپ بدن را کنترل میکند، در حالی که نیمکره چپ، عضلات سمت راست بدن را کنترل میکند.
به دلیل این نحوه ارتباط عصبی است که آسیب به یک طرف مغز بر نیمه مخالف بدن اثر میگذارد. پروفسور استفن ویلسون از یونیورسیتی کالج لندن میگوید: عدم تقارن مغز برای کارکرد درست مغز ضروری است. این عدم تقارن به ۲ طرف مغز امکان میدهد که تخصصی شوند، ظرفیت پردازششان را افزایش دهند و از موقعیتهایی که باعث تعارض ۲ طرف مغز هنگام تلاش برای بر عهده گرفتن کنترل کاری میشود، پرهیز کنند.
اما از طرف دیگر برحسب اینکه کدام نیمکره مغزتان فعالتر باشد نوع توانمندیها، علایق و رفتارهایتان متفاوت است و میتوانید کارهای خاصی را بهتر انجام دهید. از سویی دیگر، اگر به نیمکرههای مغزتان در طول زمان فرصت پیشرفت ندهید امکان دارد از قابلیتهای فوقالعاده آنها کاسته شود. موضوع بررسی وظایف نیمکرههای مغز و چگونگی تقویت و پرورش قابلیتهای آنها یکی از آن مسائلی است که سالهاست از سوی پژوهشگران مورد مطالعه قرار گرفته است.
این تست به شما نشان میدهد کدام نیمکره از مغزتان فعالیت بیشتری دارد و در نتیجه آن شخصیت شما متمایل به کدام سمت است تا با توجه به آن بتوانید انتخابهای بهتری در زندگی داشتهباشید. چون مثلا اگر شخصیت تحلیلگر داشتهباشید احتمالا هنرمند موفقی نخواهید شد، پس بهتر است خیلی تلاش نکنید. یا اگر شخصیتی کلگرا داشتهباشید بهتر است خیلی سراغ کارهای مدیریتی نروید چون چندان ثمری نخواهد داشت.
۱٫ آیا خودتان را متخصص تلقی میکنید؟
الف- بله
ب- خیر
ج- در برخی از زمینهها
۲٫ یادآوری اسم اشخاص برایتان راحتتر است یاچهره آنها؟
الف- چهره اشخاص
ب- اسم اشخاص
ج – هر دو به یک اندازه
۳٫ در مواجهه با شکست، کدام یک از گزینههای زیر، طرز برخوردتان را بهتر نشان میدهد؟
الف- ناامید شدن، دست کشیدن از آن کار و امتحانکردن چیزی جدید
ب- سعی، تلاش و کوشش دوباره و دوباره
ج- شکست؛ نابود کننده روح و روان است
۴٫ کدام یک از صفات زیر، بیشتر از بقیه وصفحالتان است؟
الف- شهودی و درونی هستم
ب- اهل مطالعه و سنجیده هستم
ج- دقیق هستم
۵٫ کدام یک از گزینههای زیر، بیشتر با شماهمخوانی دارد؟
الف- دوست دارم قوانین و مقررات خاص خودم را رعایتکنم.
ب- از عمل کردن به قوانین و مقررات راضی و شاد هستم.
ج- گاهی اوقات، قوانین و مقررات دست و پاگیرمیشود و عصبانیام میکند.
۶٫ زمانی که در یک جلسه گفتوگو یا سخنرانیحضور دارید، کدام یک از گزینههای زیر بیشتر برای شما صدق میکند؟
الف- بیشتر اوقات حواسم پرت میشود و بهموضوعات دیگری فکر میکنم.
ب- به راحتی حواسم را روی مسئله سخنرانی متمرکز کنم.
ج- فقط اگر موضوع را جالب تلقی کنم، میتوانمحواسم را روی آن متمرکز کنم.
۷٫ آ یا خودتان را شخص منظمیتلقی میکنید؟
الف – به هیچ وجه
ب – بله، کاملا
ج – بله، نسبتا
۸٫ هرچند وقت یکبار به دنبال حدس وگمانهای شخصی خود میروید؟
الف- هر وقت که بتوانم
ب- به ندرت
ج- گاهی اوقات
۹٫ اگر یک دفعه، هوس امتحان کردن یک کار و سرگرمی خلاقانه جدید، مثل نقاشی یاسفالگری بهسرتان بزند، چه میکنید؟
الف- آن را امتحان میکنم و بعد آن رابه عنوان یکی از سرگرمیهای بیشمار دیگرم توسعه میدهم.
ب- به احتمال زیاد، فقط به آن فکر میکنم و فراتر نمیروم.
ج- چند مرتبه آن را امتحان میکنم و بعد سراغ سرگرمی دیگری میروم.
۱۰٫ در مدرسه و دوران تحصیل، سرکلاس کدام یک از درسهای زیر، بیشتراحساس راحتی میکردید؟
الف- هنر
ب- ریاضیات
ج- جغرافی
۱۱٫ هر چند وقت یک بار، دوست دارید مبلمان وتزیینات منزلتان را عوض کنید؟
الف- بیش از ۳ مرتبه ظرف ۵ سال
ب- هر ۵ سال، یک مرتبه
ج- ظرف هر ۵سال، ۲ تا ۳ مرتبه
۱۲٫ وقتی مشغول شنیدن اخبار از تلویزیونهستید، کدام یک از موضوعات زیر، بیشتر از همه توجه شما را به خود جلب میکند؟
الف- مسیر و موضوعات مربوط به طبیعت و محیط زیست
ب- سیاسی
ج- ورزشی
۱۳٫ کدام یک از گروههای زیر بیشتر با روحیاتشما سازگار هستند؟
الف- شخصی که از قوه تخیل زنده و پرشوریبرخوردار است.
ب- شخصی که بلند پرواز و جاهطلب است.
ج- شخصی که از عقل سلیم و شعور خوبیبرخوردار است.
۱۴٫ نظرتان در مورد هنر مدرن چیست؟
الف – آن را جالب و مهیج تلقی میکنم.
ب – اهمیت زیادی به آن نمیدهم.
ج – گاهی میتوانم آن را جدی تلقی کنم و گاهیبیاعتنا از کنارش میگذرم.
۱۵٫ هر چند وقت یکبار، به افکار و اندیشههایخصوصی خودتان پناه میبرید؟
الف- به وفور
ب- خیلی به ندرت
ج- گاه و بیگاه
۱۶٫ زمانی که وارد یک سالن یا تالار میشوید،در حالی که بلیت رزرو شده ندارید، ترجیح میدهید روی صندلی کدام سمت بنشینید؟
الف- سمت چپ
ب- سمت راست
ج- فرقی نمیکند
۱۷٫ به نظر شما، مزیت بازنشسته شدن چیست؟
الف- برخورداری از وقت بیشتر برای آغاز فعالیتهای جدید بیشمار دیگر.
ب- برخورداری از وقت بیشتر برای همنشینی بااقوام و دوستان.
ج- راهی برای خروج از برنامه یکنواخت، منظم و کسلکننده کاری
۱۸٫ کدام یک از صفات زیر، بیشتر از بقیه با شماسازگار است؟
الف- پیچیده
ب- واقع بین
ج- عادی و گاهی منحصربه فرد
۱۹٫ در حال حاضر، کدام یک از حالات زیر بیشتربا روحیه شما سازگار است؟
الف – متفکر، جدی و دقیق
ب – تحت فشار روحی
ج – پرکار، پر مشغله و پرجنب و جوش
۲۰٫ آیا قادرید به طور تقریبی بگویید که چندروز را بدون نگاه کردن به ساعت پشت سرگذاشتهاید؟
الف- راستش درست نمیدانم، چون گاهی زمان رابه کلی فراموش میکنم.
ب- بله، به راحتی
ج – گاهی اوقات
۲۱٫ در صورت مواجهه با کدام یک از موارد زیر، به شدت سر خورده، ناامید و عصبانی میشوید؟
الف- زمانی که وقت کافی برای انجام کارهایی کهدوست دارم، نداشته باشم.
ب- زمانی که در رأس امور مربوط به حرفهام قرارنداشته باشم.
ج- زمانی که پیشرفتها، موفقیتها، دستاوردها و کوششهایم نادیده گرفته شود.
۲۲٫ در مورد این جمله: «بزرگترین معلم و راهنما، تجربه است»، نظرتان چیست؟
الف- کاملا با آن موافق هستم
ب- اصلا موافق نیستم
ج- موافقم
۲۳٫ در شریط مطلوب، کدام یک از گزینههایزیر را ترجیح میدهید؟
الف- حرفهای که کاملا غیرقابل پیشبینی و توأم باتجربیات بی شمار و جدید باشد.
ب- داشتن یک حرفه مشخص و یکنواخت
ج- حرفهای که فرصت یادگیری چیزی جدید را دراختیارتان قرار دهد.
۲۴٫ آیا تصور میکنید توضیحدهنده خوبی هستید؟
الف- بله
ب- خیر
ج- در حد متوسط
۲۵٫ هنگام انجام کدام یک از موارد زیر،بیشتر احساس راحتی به شما دست میدهد؟
الف- حین انجام یک کار تخصصیتر مثل کارکردن با موتور ماشینتان به منظور تعمیر آن
ب- حین نوشتن یک نامه یا گزارش
ج- حین انجام یک کار دستی مثل نقاشی
حالا میتوانید بفهمید چهتیپ انسانی هستید
حالا جوابهایتان را با هم جمع کنید تا امتیازتان بهدست بیاید. برای هر سؤال، به گزینه الف ۲ امتیاز ، به گزینه ب صفر امتیاز و به گزینه ج یک امتیاز دهید.
امتیاز ۳۵ تا ۵۰
شما کلنگر هستید
این امتیاز نشان میدهد شما یک شخصراست مغز هستید، یعنی دوست دارید مسیر را به طور کلی مجسم و ادراک کنید. به عبارت دیگر، به جای مشاهده جزییات سازنده و تشکیل دهنده، میخواهید تصویر اصلی و بزرگ را ببینید.
امتیاز ۱۶ تا ۳۴
همیشه تعارض دارید
امتیاز شما نشاندهنده این است که از تعادلیمتناسب بین ۲ نیمکره چپ و راست مغزتان برخوردارید؛ یعنی هیچ نیمکرهای بردیگری غلبه و سلطه ندارد.این نشاندهنده این است که شما بیشتراز یک شخص راست مغز یا چپ مغز، از کشمکشها وتضادهای درونی رنج میبرید. همچنین درمواجهه با مشکلات، تعبیر و تفسیر اطلاعات باموانعی روبهرو میشوید. یعنی گاهی، جزئیاتی که برای نیمکره راست مغز، مهم هستند، به واسطه نیمکرهچپ نادیده گرفته میشوند و برعکس. از جنبه مثبت، نقطه قوت این اشخاص در این است که آنها هنگام حل یک مشکل میتوانند همزمان تصویر اصلی و جزئیات ضروری را ادراک کنند.
امتیازکمتر از ۱۶
شما جزئی نگر هستید
این امتیاز نشان میدهد شما عمدتا یک شخص چپ مغز هستید. نیمکره چپ مغز، تحلیلگراست و میل دارد به شیوهای خطی و جزء جزء اطلاعات را بررسی کند. به عبارت دیگر، از بخشهای کوچک شروع کرده و به بالا میرود، درحالی که شخص راستمغز برعکس عمل کرده و ابتدا تصویر اصلی و بزرگ را مجسم میکند. شما میتوانید حسابدار و برنامهدهنده خوبی باشید.
نیمکره راست غالب
هنرمندهای بیبرنامه کلیگرا
معمولا موسیقی راک را خیلی دوست دارند و به راحتی میتوانند هنگام مطالعه موسیقی گوش کنند یا تلویزیون ببینند.
به کند و کاو در آداب، مناسک، تشریفات، آیین علاقه خاصی دارند.
این افراد دوست دارند از این شاخه به آن شاخه بپرند و تغییر شغل دهند و این یک نقطه ضعف محسوب میشود، زیرا گاهی اوقات فرد خودش را باکارهای متعدد ناتمامی مواجه میبینید.
نیمه راست مغز کمک میکند تا تصاویر دیداری درک شود و فرد آنچه را میبیند تشخیص دهد. در واقع شاید درک تصاویر در آنها قویتر باشد.
در اولویتبندی مشکل دارند. معمولا یکباره و بدون اندیشه اقدام به کاری میکنند.این افراد شخصیتی هنرمند دارند و یکی از دلمشغولیهایشان میتواند موسیقی، نقاشی یا… باشد.
میتوانند ورزشکارهای خوبی باشند، علاوه بر اینکه نویسندههای خوبی هم برای داستانهای علمی و تخیلی میشوند.
معمولا حوصله خواندن دستورالعمل را ندارند و ترجیح میدهند، کارهای خودشان را بدون هیچ مسیر مشخصی انجام دهند.
دوست دارند به جای توجه به جزییات سازنده، تصویر اصلی و بزرگ را ببینند، درواقع نیمکره راست از تمام جزییاتی که به دست میآورد یک الگوی کلی میسازد تا بتواند مسیر را بهطور کامل مجسم کند.
فعالیتهایی مانند تخیل، توهم، درک فضایی اجسام و موسیقی در نیمکره راست قرار دارد.
بهدنبال نقطه نگرشهای جدید هستندو بهطور کلی خلاقیت بالایی دارند.
وقایع عجیب و راز آمیز برایشان خیلی جالب است.
هنگام صحبت کردن چگونگی بیان برایشان خیلی مهم است تا جایی که میتوان گفت حتی از مضمون برایشان مهمتر است.
حافظه تصویری خوبی دارند و به راحتی با یادداشت یا ترسیم موضوعات، دیگر آن را فراموش نمیکنند.
نیمکره چپ غالب
همه چیز طبق برنامه
این افراد خیلی اهل برنامهریزی و انجام دادن کارها طبق برنامه هستند.
اینها عقیده دارند برای تصمیم گرفتن نباید احساسات را دخالت داد.
ریاضیات و علوم همیشه برای این افراد جالب است و و دوست دارند ایدهها را به ترتیب و منظم پشت سر هم بچینند.
تحقیق و پژوهش برایشان جالب است و عقیده دارند هرکاری را باید طبق دستورالعمل خاص آن کار انجام داد.
بیشتر ترجیح میدهند مطالب و داستانهای واقعی بخوانند و هیچگاه نمیتوانند یک نویسنده خوب علمی تخیلی شوند.
موسیقی کلاسیک را نسبت به دیگر انواع موسیقی ترجیح میدهند.
وسواسی و منظم هستند و جزییات کار برایشان مهمتر از نتیجه و چشمانداز است.
دنبال علل مادی و واقعی قضایا هستند، نه تحلیلهای متافیزیکی و خیالی.
این نیمکره مسئول و کنترلکننده زبان، بررسیهای علمی، عقلانیت و خردمندی است.
برای به یاد آوردن از واژهها سود میبرند و اسامی را بهجای چهرهها به یاد میسپارند.
تلفظهای سخت و فرمولهای ریاضی را به سهولت به یاد میسپارند.
نیمکره چپ مسئول منطق و محاسبات دقیق ریاضی است. هنگامی که شما یک واقعیت را به یاد میآورید، مغز چپ است که آن را از حافظه بیرون میکشد.
بدون اینکه کاسه صبرشان لبریز شود، میتوانند به سخنرانیهای طولانی گوش دهند.
مدام به امروز و گذشته فکر میکنند.
هنگام سخن گفتن به ندرت از اشارات و حرکات دست استفاده میکنند.
کارها و برنامهریزیهایشان حساب شده، عملگرا، واقعبینانه و دقیق است.
بیشتر دوست دارند تنها کارهایشان را پیش ببرند. همراه بودن با افراد غیرجدی هنگام کار آنها را آزرده میکند.
این نیمکره همیشه به دنبال فهم چگونگی انجام کارهاست و به همین دلیل بیشتر اوقات افراد دارای نیمکره چپ قویتر سوالهایشان را با “چگونه” شروع میکنند و نه با “چرا”.
راههایی برای تقویت نیمکرهها
گاهی کودک شوید
برای پرورش نیمکره راست مغز باید به یاد داشته باشید که اگر همیشه بخواهید جدی و عاقلانه رفتار کنید، اگر بخواهید حق اشتباه کردن را از خود بگیرید، اگر بخواهید همه کارهایتان مورد پسند دیگران باشد و اگر بخواهید هر کاری را از روش معمولش انجام دهید، دست این نیمکره را برای ترقی میبندید.
برای تقویت نیمکره راست لازم است نگاهی کلیگرایانه را جایگزین نگاه جزییگرایانه کنید. چه اشکالی دارد به خودتان اجازه دهید گاهی کودک شوید و دنیا را کودکانه ببینید. از اشتباه کردن نترسید. به نمایشگاههای نقاشی و کنسرتهای موسیقی سر بزنید. در انجام هر کار و حل هر پرسشی به چند راه و چند پاسخ متفاوت بیندیشید. به رؤیاهایتان احترام بگذارید و فرصتی را به آنها اختصاص دهید و حتی اهدافتان را در رؤیاهایتان متصور شوید. داستان بخوانید و بعد سعی کنید آن را مثل فیلم با تصویر در رؤیاهایتان ببینید. در طبیعت بگردید و از آن لذت ببرید و هنرهایی مانند نقاشی و طراحی یا موسیقی را بیاموزید.
خودتان را سرکوب نکنید
اگر نیمکره چپ قدرتمندی داشته باشید اما بخواهید از ریاضی، فلسفه و مهمتر از همه نظم و ترتیب در زندگیتان غافل شوید و اگر به جای جزیینگری، کلنگر شوید، نیمکره چپ خود را سرکوب کردهاید. برای آنکه نیمکره چپتان را قوی کنید، باید به ریاضی و فلسفه برگردید، در طبیعت گردش کنید و از حس شنواییتان برای بیشتر و بهتر لذت بردن کمک بگیرید. هر کار و مسئلهای را به بخشهای کوچکتر برای حل مشکلات تقسیم کنید، چون توانایی شما در جزیینگری بیشتر از کلینگری است. جدول و پازل حل کنید و برای هر روزتان برنامهای مدون بنویسید. برای حفظ کردن از فیشبرداری استفاده کرده و فن بیان و سخنرانی را تمرین کنید.